همه جا می گویند: عاقبت می آید ...
همه جا میگویند
عاقبت میآید
و در این شهر بزرگ
همه حادثهها میخوابند
همه وسوسهها میمیرند
همه در چهره هم،
صلح و صفا میبینند.
و تمدنها، آن روز
همه از جنگ و جدل بیزارند
بوق و آژیر خطر بیمعنیست.
سر هر پیچ خیابان آن روز
تابلویی نصب شدهست،
یک نمایشگر سبز
که به ما میگوید:
یک قدم مانده به عشق
دو قدم مانده به یار
سه قدم مانده به موعود شما
عصر دیدار
و
آغاز ظهور ...
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم خرداد ۱۳۸۸ ساعت 15:42 توسط نیلوفر آبی
|