نیلوفران آبی ...
نیلوفران آبی در مرداب هستی بر پهن آب می لغزند، عشوه گری می کنند و چه
بسیار دلها را در هوس چیدن خود به تب و تاب می اندازند.و چه تنها و بی کس اند
این نیلوفران که به جز ساقه های خود هیچ تکیه گاهی ندارند. کیست که بر قایق
سر نوشت بنشیند و علیرغم خطرات مرداب خود را به نیلوفر تنهای برکه برساند،آن
را بچیند و بر قلبش که دیوانه وار می تپد بنهد و غزل خوش آشنایی سر دهد....اما
با تمام اینها باید مراقب بود تا شکارچی بی رحم مرغکان برکه،نیلوفر تنهایمان را زیر
پای قایقش بیرحمانه له نکند ...!!!

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۸۷ ساعت 16:20 توسط نیلوفر آبی
|